اوضاع بازار ایران
نگارنده با بررسی و پژوهش وضعیت بازار ایران، که بسیار تحتتأثیر تحریمهای گستردۀ آمریکا بوده، به این نتیجه رسیده است که مسئلۀ دگردیسی دیجیتال در ایران، بیشتر در حد برگزاری همایش (حضوری و مجازی)، وبینار، ترجمه و انتشار آثار متفکران کشورهای پیشرو (در قالب کتاب، مقاله، فیلم و غیره) است و با وجود تمام تلاشها و کارهای انجامشده، این پژوهشها بیشتر جنبۀ نمایشی دارد تا پیادهسازی هوشمندانه، گامبهگام و سادۀ زیرساختها. البته در بخشهای بسیاری راهکارها و سیستمهای عامل شناختهشدۀ بینالمللی را بسیار خوب کپی و بومیسازی کردهاند.
بیشترترین موضوعات مورد توجه کارشناسان و مدیران داخلی عبارتاند از:
١. دولت الکترونیک
٢. شهر هوشمند
٣. نئوبانک
٤. حملونقل (لجیستیک) دیجیتال
۵. خدمات رایانهای ابری
٦. بازاریابی دیجیتال
و جز آن
با این حال، در بسیاری از موارد این موضوعات بیشتر جنبۀ «شعاری» دارند تا عملی! و اما از دیدگاه نگارنده و بسیاری از منتقدان، مشکلات موجود دلایل گوناگونی دارد؛ از جمله اینکه در بخشهای مختلف دولتی و خصوصی علاقهای برای ایجاد زیرساختهای لازم وجود ندارد و کوششی برای رسیدن به آن نمیکنند؛ در بخش های مختلف تخصصی شمار کارشناسان باتجربۀ بینالمللی بسیار اندک است؛ برای بالابردن درک درست مطالب و از میان برداشتن مشکلات، در بخش فرهنگسازی کلان کاستیهایی وجود دارد؛ مدیران ارشد و مدیران میانی سازمانها، اعم از دولتی و خصوصی، دربارۀ این موضوعات بهدرستی آگاهی ندارند؛ مشاوران کارآمد و با تجربه کم داریم.
در جهان امروز، دگرگونی دیجیتال انتخاب نیست، بلکه ضرورت است. هر گونه تأخیر و سستی در بهوجودآوردن زیرساختهای لازم آن در سطوح مختلف در کشور، بهویژه اقتصاد ما را روزبهروز با مشکلات بیشتری روبهرو خواهد کرد. از همین روی، من بر این باورم که با آگاهیرسانی درست و ساده در سطح کلان میتوان تا حد زیادی به درک درست این موضوع پیچیده، مهم و آیندهساز کمک کرد. نگارنده در این نوشتۀ کوتاه میکوشد تا «دگردیسی دیجیتال» را به زبان ساده بیان کند.
هستۀ دیجیتالسازی (دیجیتالشدن)
دیجیتالسازی یعنی اطلاعات، معمولاً آنالوگ، به دیجیتال تبدیل شود و در دسترس قرار گیرد؛ یعنی به شکل پردازشپذیر درآیند. تصور اشتباه رایج این است که حذف کاغذ صرفاً به معنای دیجیتال شدن است. رسید (فاکتور) اسکنشده را که به پیدیاف (pdf) تبدیل شده تا اطلاعاتش در دسترس قرار بگیرد، نمیتوان رسید دیجیتال دانست. «سند» یا حامل اطلاعات باید پردازشپذیر باشد تا بتوان اطلاعات منسجمی را از آن بیرون کشید. ما سند را حامل ارتباط میدانیم و از اطلاعات موجود در فرمها استفاده، و آنها را ثبت میکنیم. با این حال، اطلاعات موجود در یک سند پیدیافِ اسکنشده یا حتی یک تصویر را نمیتوان پردازش کرد. بنابراین حتی اگر متن موجود در پیدیاف قابلیت جستوجو داشته باشد، باز هم به این کار دیجیتالشدن نمیگویند، بهعبارتی، فقط کل سند دیجیتال شده است. با وجود این، هر اطلاعی جداگانه پردازشپذیر نیست، درنتیجه این سند دیجیتال نیست. به همین ترتیب، در مورد رسم فنی (CAD)، اگر مؤلفههای آن بهصورت تصویر یا اجزای جداگانه در دسترس نباشد، پردازشپذیر نیست. حتی اگر این موارد وجود داشته باشد، با این حال، هنوز به معنای انتقال پیوستۀ این اطلاعات از طراحی به تولید نیست. اگر تمام اطلاعات ما شامل یک سند یا حتی یک ایمیل باشد، برای دیجیتالکردن آنها با مانع روبهروییم. بنابراین برای دیجیتالشدن نباید کل آن اطلاعات را دیجیتال کنیم، بلکه اطلاعات مرتبط باید جزء به جزء بهصورت دیجیتال پردازشپذیر باشند. توجه به این نکات سنجۀ خوبی است تا میزان بلوغ دیجیتالسازی در شرکتها را تعیین کنیم.
هستۀ دیجیتالسازی:
اگر اطلاعات بهصورت دیجیتال در دسترس باشند و سیستمها و ماشینآلات بتوانند آنها را پردازش کنند، به این معناست که اطلاعات عملیاتی شدهاند.
آیا این کار ما را از وجود اسناد بینیاز میکند؟ بههیچوجه. اسناد برای اطلاعات مرتبط نقش گیره (clip) را بازی میکنند، بهعبارتی اطلاعات را منسجم و کنار هم نگه میدارند. در دنیای دیجیتالشده روشهای دیگری نیز برای انتقال اطلاعات وجود دارند و سند به یکی از اشکالِ مختلفِ خروجیِ اطلاعات تبدیل میشود. در نتیجه ضمن اینکه اطلاعات بهصورت دیجیتال در دسترس است، میتواند در صورت نیاز در قالب سند نیز منتشر شود یا همزمان سیستمها و ماشینها آنها را پردازش کنند؛ یعنی آنها را عملیاتی کنند: این هستۀ اصلی دیجیتال شدن است. نمودار ١ تفاوت بین رقمیشدن، دیجیتالسازی و دگرگونی دیجیتال را نشان میدهد.
تأثیر دیجیتالسازی (دیجیتالشدن)
ما با استفادۀ هدفمند و شبکهسازی اطلاعات دیجیتال، به دیجیتالشدن دست مییابیم. دیجیتالسازی به این معنی است که مثلاً ماشین لباسشویی یا ظرفشویی را با یک برنامۀ ازراهدور کنترل کنیم. اما آیا به همین مورد محدود میشود؟ احتمالاً نه. نمونۀ دیگر این است که مثلاً وقتی هواپیمایمان تأخیر دارد ساعت زنگدار یک ساعت بعد از زمانی که ما آن را کوک کردهایم به صدا درآید؛ یا به دلیل اینکه ترافیک سنگینی در مسیر فرودگاه وجود دارد یک ساعت زودتر زنگ بزند. در این مثال کارکرد دیجیتالسازی آشکارتر است. بنابراین پردازش اطلاعات توسط ماشینآلات منجر به تسریع در فرایندها میشود و امکانات کاملاً جدیدی در اختیار ما قرار میدهد. همۀ اینها وقتی رخ میدهد که اطلاعات قابلپردازش باشند.
مثال آبوهوا:
اگر اطلاعات آبوهوا بهصورت سندی کلی یا در وبسایتی در دسترس باشد، بهخودیخود نمیتوان آن را پردازش کرد. با این حال، اگر درجۀ حرارت در قالب یک مجموعهداده در دسترس باشد، برای کنترل سیستمها میتوان از آن استفاده شود. این با انبوه اطلاعاتی که یک دستگاه در حال اجرا تولید میکند تفاوتی ندارد. آیا میتوان از طریق حسگرها این موارد را لمس کرد؟ آیا آنها فقط برای تهیۀ گزارش کارایی در قالب یک مدرک استفاده میشوند، یا آیا فرایندهای خدمات را مستقیماً کنترل میکنند؟ آیا حتی کاربر دستگاه، یعنی مشتری، میتواند خودش از آنها استفاده کند؟
در مهندسی، فرایندهای تغییر بسیار مهم است و مهندسان هر روزبا آن سروکار دارند، مثلاً وقتی بخواهند تأثیرِ تغییری را تحلیل کنند، باید اسنادشان پردازششده باشد و اطلاعات حاصل از تغییر مورد نظر بهصورت دیجیتال در دسترس باشد تا مثلاً با فشار یک دکمه بتوانند از نتیجۀ حاصل از یک تغییر آگاه شوند. سیستم مدیریت چرخۀ حیات محصول که قرار است وابستگی بین مکانیک، برق و نرمافزار را نشان دهد، به اطلاعات تغییرات بهصورت دیجیتالی نیاز دارد؛ در ضمن وابستگیهای سیستمها و برخی از اجزای آن در سطح عملکردی هم باید به شکل دیجیتال وجود داشته باشد. مثلاً وابستگیهای بین الکترونیک و نرمافزار اغلب در مورد عملکردی از این قبیل هستند: دستور «شتاب دادن».
برای دستیابی به اثر مطلوب میتوان از طریق روشهای مختلف اطلاعات را شبکهبندی کرد. در مورد ساعت زنگدار اینطور است که عملکرد زنگ با تغییرات عوامل خارجی خود را تطبیق میدهد. در مورد سازندۀ دستگاه اینطور است که شافت نصبشده روی دستگاه مشتری بهطور خودکار پیام ارسال میکند، حتی وقتی چرخۀ عمر آن به پایان برسد. ما برنامههایی را «ایدههای تجاری» مینامیم که در آن دستگاهها یا سیستمها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. شما برای شبکهسازی این دستگاهها و خدماتِ مقرونبهصرفه به امکانات فنی نیاز دارید. در اینجا رایانش ابری (cloud computing) و اینترنتِ همیشه و همهجا در دسترس، که اکنون نیز به اینترنت اشیا (internet of things) تبدیل شده است، نقشی مهم دارند. تکتک دستگاهها (اشیا) میتوانند بسیار ارزانتر و راحتتر به یکدیگر متصل شوند، گویی که هر برنامه جداگانه شبکهبندی شده است. در این حالت، پیشرفت فنّاوری و کاهش هزینههای مرتبط با آن مشهود است.
رایانش ابری و نرمافزار بهعنوان یک سرویس (SaaS) استاندارد و در دسترسشده است. این امکان تضمین میکند که ما بتوانیم به برنامههای ارزانقیمت در همهجا دسترسی پیدا کنیم و آنها را با هم ترکیب کنیم. برای اینکه اطلاعات آبوهوا یا موقعیت جغرافیایی را دریافت کنید و بتوانید از آن در برنامۀ شخصی خود استفاده کنید ، لازم نیست از سیستم آبوهوایی خود استفاده کنید. نرمافزارها شبکهسازی سادۀ برنامهها را ممکن میکنند و ترکیب آنها بین خودشان را امکان پذیر میکند. مثلاً، این برنامه با یک سرویس رمزگذاری ارتباط برقرار میکند و فضای ذخیرهسازی ابری را ادغام میکند و یا اجازه میدهد مقدار زیادی داده پردازش شود؛ همۀ اینها بدون آنکه خود تولیدکنندۀ برنامه مجبور به داشتن این فنّاوری باشد عملی میشود.
اینترنت اشیا امکان اتصال بیشمار دستگاه و حسگررا فراهم می کند. این ویژگی امکانات را بهصورت تصاعدی افزایش میدهد، زیرا دادههای بسیار بیشتری در دسترساند که میتوانند پردازش و استفاده شوند. مقادیر دادهها چنان زیاد است که ما از «دادههای کلان» (big data) صحبت می کنیم. دادههای کلان واژهای است برای بیان توانایی تجزیهوتحلیل مقدار زیادی داده. برای این تجزیهوتحلیل هیچ «ابر رایانه» (supercomputer) جداگانهای لازم نیست، بلکه ما میتوانیم این کار را در ابر (cloud) انجام دهیم، یعنی تا آنجا و به اندازهای که به آن نیاز داریم. با وجود این، دادههای کلان چیزی فراتر از یک تجزیهوتحلیل ساده است. در ابتدا مقدار زیادی داده مشخص میشود که همچنین با همبستگی، یعنی با منطق گنگ (fuzzy logic) ارزیابی میشود. یک مثال خوب، تجزیهوتحلیل مقدار بسیار زیادی از دادهها از اینترنت برای تعریف مکانی است که اپیدمی کرونا (COVID-19) در حال حاضر در آنجا گسترش یافته است و یا در کجا گسترش نیافته است.
اگر همۀ اینها در زمینۀ صنعت اتفاق بیفتد و سیستمهای گوناگون تولیدی با یکدیگر و با محصول شبکه درست کنند، ما از صنعت ۴.٠ (industry 4.0) صحبت می کنیم. چرا ۴؟ زیرا پس از موتور بخار، برق و فنّاوری اطلاعات، ما شاهد انقلاب صنعتی دیگری خواهیم بود که منجر به بهکارگیری روشهای جدید و کارآمدتر و در نتیجه تولید بیشتر خواهد شد. اگر به همۀ اصطلاحات غلوآمیز (hype terms) از زاویۀ تأثیر مثبت آنها نگاه کنید، آنها بهسرعت رنگوبوی غیرواقعگرایانۀ خود را از دست میدهند. شخص درک میکند که تحولات پشت آن مدتی است که وجود دارند و استفاده از آنها از خواندن تمام اطلاعات کلی دربارۀ آنها سادهتر به نظر میرسد. اکنون به جایی رسیدهایم که استفادۀ گسترده از صنعت ۴.٠ در تولید و تجارت امکانپذیر شده است. استفادۀ بهینه از آن باید فردی (یا گروهی) و با توجه به کارایی آن صورت گیرد. از فرصتهای کسبوکار باید استفادۀ بهینه شود، اما بر اساس مدلهای کسبوکار هوشمند.